افشانک، فشارنده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استادانه ساختن، پرکار، ماهرانه ساختن
گذشتن، منقضی شدن
مدت زمان طی شده
ارتجاعی، الاستیک، انعطافپذیر، برجهنده، فنری، کشسان
ارتجاعی، الاستیک
تحلیل الاستیک
طرح و محاسبه الاستیک
رفتار ارتجاعی
جسم ارتجاعی، جسم برجهنده
کمانش ارتجاعی
مرکز ارتجاعی، مرکز الاستیک