افت، افت تراز آب، پایین آوردن سفره، پایین رفتن، تخلیه، فروآب، فروکش، فروکش سطح آب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منحنی افت، منحنی پیش زدگی
کشو
حدیده کردن، طراحی، کشیدن، نقشه، نمایه
میز نقشه کشی
دفتر نقشه کشی
اتاقپذیرایی
شیشه تخت کششی
لایروب، لایروبنده، لایروبی کردن، لایروبیدن
لاروب
خاکبرداری زیرآبی، لاروبی، لای روبی
میزآرایش