ژاله، شبنم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقطه شبنم
افتادن تراز آب، آبزدائی، آبکشی، بی آب کردن، خشکسازی، خشکسازی، زهکشی
زدودن آب
ضریب زهکشی
میزان زهکشی
دیاباز
دیاژنز، میانزایی
اریبی، خط مورب، قطر، قطری، مورب
مهاربند قطری، مهاربندی قطری
کمانش قطری
کمانش قطری جان