عرشه ، پیش کف، صفحه، عبورگاه، کف، کف زیر پل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیر سکو
پل با عبورگاه فوقانی، پل تخت، پل روگذر، پل کفی
تاوه سر ریزان
اتصال-کف، اتصالات کف
عرشه – خرپا
پوشانه، تازه پیشساخته، تاوه پیشساخته، کف پوشانه
انحراف مغناطیسى، زاویه انحراف، میل، نزول، هبوط
رمپ
تجزیه شدن
پوسیدگی، تجزیه
تجزیه، از هم پاشیدگی