ماده عملآوری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عمل آوردن با ماده محافظ، مراقبت با ماده محافظ
زمان گیرش
حوضچه عمل آوری بتن دارای گرمکن و سیستم گردش آب
تابیدن
تاب برداشتن، پیچیدن، تابیدگی
جاری، جریان، جریان آب، روان، شدت جریان، شدت جریان برق، متداول، جاری
چینهبندی جریانی
منحنی جریان
نمودار جریان
اختلاف جریان
حد متداول