منطقه خنک کن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مختصات، مختصه، هماهنگ کردن، همآرا
روش مختصات
سیستم چراغهای راهنمایی هماهنگ
دستگاه مختصات
مختصات
هماهنگی
کوردیناتوگراف
کتیبه، کتیبه گذاشتن
درپوش، سرسازی، سرواره، قرنیز شیبدار بالای دیوار، یال
قرنیز دیوار، پوشش لبه دیوار