سهولت، کارایی، مناسب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شایسته، دلخواه، مناسب
قراردادی، متداول، مرسوم، مورد قبول عامه
متعارف
قیر عادی
طراحی متداول
نقطه برآورد مرسوم
راههای معمولی
روش سنتی
تنش قراردادی
تصفیه قراردادی، تصفیه مرسوم
تقارب، همگرایی