پیمانکار، مقاطعه کار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیمانکار، طراح
منقبض
تناقض
تضاد، متفاوت بودن
سهم داشتن
کنترل، کنترل کردن، وارسی، وارسیدن
کنترل و فرمان (سیستم BMS)
منطقه کنترل
نوار کنترل
بلوک آرام کننده
سیمان کنترل