فرو ریخته شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرو ریختن
خاک در شرف گسیختگی، خاک رمبنده
حلقه، طوق، طوقه
تیربچه کش، تیرگریبان
یقه گوشهای
یقه گوشهای پایینی
یقه گوشهای میانی
یقه گوشهای بالایی
یقه بال
یقه بال پایینی
یقه بال بالایی
مجموعه سیستم یقه
یقه جان
یقه جان الحاقی
خار طوقی