آزمون نسبت باربری کالیفرنیا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اندازهگیر
درزگیری، کوبش
ترکیب روزنهگیر
گرماتابی
ماندحرارتی
ارزش گرمایی، گرمادهی
گرماسنج
مجزاکردن یخ، یخ کندن، یخزایی
بادامک
خم گرده ماهی، خمیدگی، خیز، خیز به طرف بالا، خیز معکوس، خیزدادن، خیزمعکوس، گرده
قوس هلالی