بارش جبهه گرم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوله سرریز
تابلوی اخطار، تابلوی خطر، علامت خطر
تراز اعلام خطر، تراز خطر، مرز خطرناکی
اریبی، اعوجاج، به هم تابیدن، تاب دادن، منحرف کردن، تاب برداشتن، طناب، ریسمان، کجی، ناهمواری
سطح تاب برداشته
اعوجاج، ایجاد تاب، پیچ برداشتن، تاب و پیچ، خم شدن
اعوجاج
اثر تاب خوردگی
درز اعوجاج
پیچش اعوجاجی
ایجاب کردن، تعهد کردن