تاکسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تاکسیمتر
اتصال آشیانه، باند، باند تاکسی، تاکسی رو، راه آمد و شد، راه تاکسی
حفر تونل به کمک ماشینهای تمام مقطع
چوب ساج
گسل عرضی برشی
پاره کردن
فنّی
امتیاز فنی
تجهیزات فنی
یادداشت فنی