اضافی، کمکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برآورد تکمیلی
عمق آزاد اضافی
مواد مکمل، مواد جایگزین (سیمان)
تابلوی انتظامی مکمل
آرماتور تکمیلی
تابلوی مکمل
اتکای مکمل، اتکای کمکی
تامین کننده، توزیع کننده، توزیع کننده یا تامین کننده
مایحتاج
تهیه کردن، ذخیره، عرضه
هوای رفت