مقوای ضخیم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خط پخش جریان، خط رگه
آبراهه، جاری شدن، جریان، جریان آب، جریان یافتن، جویبار، روانه، رود، رودخانه، سیلاب، نهر
اندازهگیری آبراهه
بستر آبراهه
آسه آبراهه، محور رودخانه
تابع جریان
اندازهگیری رودخانه
درجه آبراهه، درجه جویبار
توان رود
پروفیل آبراهه، نیمرخ آبراهه
روند روانه، روند رود