دال – تیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلهای با ویژگی دال بر شاه تیر فولادی
آهسته، سست، ملایم، فرصت، لق
مد آرام
سست کردن، شل کردن
تفاله، تفاله آهنگدازی، تفاله کوره آهنگدازی، تفاله کورههای بلند، روباره، سرباره، سرباره (مانند بتن سرباره)، سرباره، تفاله [کوره بلند]، شلاکه، سرباره، خاکستر
سنگدانه سربارهای، خرده سرباره
سیمان آهنگدازی، سیمان تفاله آهنگدازی، سیمان روباره، سیمان روبارهای، سیمان سرباره
سیمان سربارهای
بتن سیمان آهنگدازی، تفاله یا سرباره آهنگدازی، بتن سیمان آهنگدازی
حبس سرباره، دخول سرباره، دخول سرباره
شلاکه کوره بلند، تفاله یا شلاکه کوره آهنگدازی