تن کوچک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبدیل کوتاه
سیستم کوتاه مدت
تقاضای کوتاه مدت پارکینگ
پایداری کوتاه مدت
میانبر
کاهش طول، کوتاه شدگی
دور کوتاه کننده
تمیز کاری با پاشش ساچمه فلزِی
سنگ متلاشی شده
بتن پاشی، بتن پاشیده، بتن پاشیده شده، بتن فشاری، شاتکریت
بتن پاششی