حسگر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ورودی مجزا
خروجی مجزا
سرریز جداگانه
دوچرخه روی مجزا، مسیر دوچرخه مجزا
انفصال، جداسازی، جداشدگی، جدایی، طبله
نقطه تفکیک
جدا کننده، سپراتور