کلنگ زنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افراز، پرتگاه
پر کننده، پراکنده، پراکنده شدن
پراکندگی نتایج
نمودار پراکندگی
آشغال جمع کن
منظره، چشمانداز
منظره
برنامه اجرایی، برنامه زمانبندی، برنامه زمانبندی شده، جدولبندی
رده
موعد طبق برنامه
فهرست بها