محیط جاده، محیط راه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسهیلات جاده، تسهیلات راه
بستر روسازی، شالوده راه، فونداسیون یا پی راه
شیب جاده، شیب راه، شیب مسیر
حفر تونل به کمک ماشینهای بازویی
کارگر راهسازی
مواد با مصالح راهسازی
خط کشی جاده، علامت راه، علامتگذاری جاده، نشانه گذاری راه
مصالح راهسازی
راه شنی
اختلاط در سر راه، آمیختن در راه، بهمزدن در سر راه، مخلوط در راه، مخلوط در راه (درمحل)، مخلوط در محل
آسفالت سرد (مخلوط شده در راه)