تنش اولیه، تنش باقیمانده، تنش پسماند، تنش پسمانده، تنش حبس شده، تنش مانده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنش پسماند
بردار باقیمانده
منحنی تجمعی باقیماندهها، منحنی مقادیر تجمعی ماندهها
دیاگرام مقادیر تجمعی ماندهها
ضریب مقاومت مانده
باقی مانده، پس مانده، پسمانده، تفاله
جهندگی، فنریت
فنریت، جهندگی
ارتجاعی، برجهنده، فنریت، برگشتپذیر
پوشش برجهنده
ضریب برجهندگی