تجدید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرجوعی
نپسندیدن، عدم قبول
موج برگشتی
نوگشته رود
آب وازاد
تجدید حیات، نوگشتن
بازگو کردن
شتاب نسبی
تراکم نسبی
خرابی نسبی