تابلوی انتظامی عابر پیاده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خاک سیاه پنبه، رس سست سیاه
باز زندهسازی، بهسازی، تجدید کردن
بهسازی
تقویت کردن، جوشندار کردن، مسلح، مسلح کردن
تقویت شده، آرمه، مستحکم، مسلح، مسلح شده
اندود مسلح
بتن جوشندار، بتن مسلح، بتنآرمه
بتنآرمه
تیر بتن مسلح، تیر بتنآرمه
عرشه پل بتن مسلح