چکشکاری، کوبیدن، میل زدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتصالی، رابط، رامپ، راه ارتباطی، راهروی شیبدار، رمپ، سرازیری، سربالایی اتصال، شیب، شیب راهه، شیب گذر، شیبراه، فراز اتصال، فراز پیوند
ظرفیت رابط، کشش رابط، گنجایش رابط
بند آمدن رابط
کنترل رابط
انحنای رابط
سرعت طراحی رابط، طراحی رابط، طرح رابط
گاراژ رابط دار
تابع شیب
شیب رابط
تقاطع رابط
شکل رابط