گروه بالابر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زاویه شیب، شنکش، شیبدار کردن، زاویه دادن
بند فرورفته
تیر شیبدار، تیر مهار، شمع مایل، شمع نگهدارنده
آجرچینی جناغی، رج چینی جناغی
تهی کردن درز، درز خراشی، درزگشایی
شمع پشتبند
شمع مایل
چکش، سمبه، کوبه، کوبیدن، کوبیدن، ضربه زدن، چکش، چکش تیرکوب
بتن کوبیده، بتن متراکم
خاک کوبیده
تخماق، شمعکوب، کارگر شمعکوب، وزنه شمعکوب، کوبه