استان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حلقه اندازهگیر، حلقه اندازهگیری
تامین، بها دادن
صورت وضعیت موقت
پیش شرط، تدارک، مقررات، تدارکات
مجاورت، نزدیکی
با احتیاط، با تدبیر، معقول
مقاومت قلوه کن شدگی بتن
عمل اهرمی
شبه شتاب، شتاب ظاهری
طیف شبه شتاب
شبه سرعت