سود، منفعت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیاز آبی سودمند
فرایخچالی
برنامه
برنامهریزی، برنامهسازی، برنامهنویسی، تنظیم برنامه
پرداخت پیشرفت کار
دورهای، به تدریج
ترک پیشرونده، خرابی پیشرونده، گسیختگی پیشرونده، گسیختگی تدریجی
گسیختگی زنجیرهای، گسیختگی پیشرونده
تدریجی
تابلوی بازدارنده
اقدام منع کننده