بار پیش کشیدگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چراغ راهنمای پیش زمان
پیروز شدن
برتر، غالب
باد غالب، چیره باد
جلوگیری
اقدام بازدارنده
خیس کردن قبلی خاک
پوشش زهکشی
مواد از قبل پیچانده شده شل
اصولا