سنگهای رسوبی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بارش، بارش آسمانی، بارندگی، تهنشست، رسوب، رسوب، تهنشست، رسوبگذاری، ریزش، ریزش جوی، نزولات آسمانی، نزولات جوی
شدت بارندگی
منحنی مجموع بارش
دقیق
دقت، مشعل
باند با تقریب دقیق
جلوگیری کردن از
پیش تنش، پیش تنیدگی، پیش فشردگی
فشار پیش تحکیمی
خاک پیش تحکیم شده
پیش تحکیم