آزمایش طرح، آزمون طرح
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آزمایش و ارزشیابی طرح، آزمایش و ارزیابی طرح، آزمون و ارزشیابی طرح، آزمون و ارزیابی طرح
نمای افقی، نمای بالا، نمای سطحی
بارگذاری مسطح
رنده، رنده، سطح صاف یا همواره، سطح، سطح تراز، صاف، صفحه، مستوی، مسطح، هواپیما
بار فعال سطح
پیاده شدن از هواپیما، تخلیه هواپیما
زاویه سطحی
سوار شدن به هواپیما
خدمه هواپیما، کارکنان هواپیما
قطعه تخت، قطعه مستوی
ارزشیابی طرح