رنگدانه، رنگیزه، رنگینه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رنگدانه
ستون چهار گوش یا مستطیل، دیوار یا جرز ستون نما، ستون کمکی، ستون نما، ستون نیم دایره، شبه ستون، مجردی، نیمستون
پایه، تیرپایه، شمع، شمعکوبی کردن
شمع
پایه، خرک
سرشمع، سرشمع، کلاهک شمع، سرشمعی، کلاهک شمع، کلاهک شمع، دال بتنی پوشاننده سرشمعها
سر شمع
شمعکوب، تیرکوب
شمعکوبی، شمعکوبیدن، شمعکوبی
تحلیلگر کوبش شمع