چشمه سرریز شونده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیواره سرریز کننده
برآمدگی، تاق، پیشامده، پیشاویز، پیشآمدگی، طّره، رو آویز، روآویز، سرآویز، طره
یکسوگیردار، یک طرف گیردار
دال طرهای افقی یکسوگیردار
در بالا رو
پل هوایی عابر پیاده، روگذر عابر پیاده
جوش سربالا
داغ شدن، زیاد حرارت دادن
از راه خشکی، از راه زمینی
جریان ارضی، جریان در سطح زمین، جریان روی زمینی
رواناب نگار