بدون لزجت، غیر لزج
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیال غیر لزج
مایع غیر خیس کننده
حرکات غیر تداخلی، حرکات نامتداخل
وسایل نقلیه غیر تداخلی، وسایل نقلیه نامتداخل
پستو، فضای تور فته کوچکی که مورد استفاده خاص باشد
بهنجار، طبیعی، عمود، عمودبره، عمودی، قایم، معمولی، هنجار
فشار آرتزین عادی
تیر معمولی
مولفه عمودی
غلظت نرمال
مختصات متعامد