عمل آوردن غشایی، نگهداری پوستهای یا غشایی بتن، گیرش پوستهای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عملآوری غشایی
ماده غشایی محافظ
ذکر شده
شدت مرکالی
درجه مرکالی
فقط، صرفا
تخت، تخت کوه
چشم الک، حلقه، شبکه سرند، الک، غربال، روزنه غربال
شبکهای از آرماتورهای جوش شده، شبکه، توری
آهن مشبک
آرماتور مشبک [فلزی]