آبلیز، خاک نباتی، رس ماسه، گل، لای، لجن، لجن، گل، لای، لوم، نرمه ماسهای، گل ماسه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماسه سنگ خاک رسی
تالار ورودی، سراسر، سرسرا، لابی، هتل
پره، دالبر
محلی، محلی، موضعی، موضعی
شتاب لحظهای
راه دسترسی محلی
فشار اتمسفری منطقه
پیوستگی موضعی، چسبندگی موضعی
کمانش موضعی، کمانه موضعی
مرکز محلی
دستگاه مختصات محلی